بدون عنوان
دو شب پیش یه اتفاق خیلی بد واسه دخملی مامان افتاد الان که دارم تایپ میکنم بعد دو روز دستام میلرزه قربون خدا برم که خیلی محافظ بچه هاست شکیبای من وقتی میخواد تی وی تماشا کنه میره جلوی تی وی وایمیسته و نگاه میکنه پریشب همین طور که داشت نگاه میکرد به میز تی وی آویزون شد و اون اتفاق وحشتناک افتاد خیلی یادآوریش برام سخته ولی متاسفانه تی وی با میزش برگشت روی دخمل مامانی من خیلی ترسیده بودم همسری زود تی وی رو بردشت از روی شکیبایی و دیدیم داره از سرش خون میاد بردمش پای ظرفشویی و یخ گذاشتم روی زخمش ولی خونش بند نمیومد زنگ زدیم ١١٥ اومد بردیمش بیمارستان واسش سی تی نوشتن ولی شکیبا خیلی نا آروم بود همش گریه میکرد و نمیتونستیم ازش سی...
نویسنده :
مامان مری
16:30